ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

پسر کاکل زری مامان

اغاز تولدی دیگر....

1392/2/21 13:22
نویسنده : مامان ایلیا
1,002 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یه حال خاصی دارم ..نمیدونم چون یه سال بزرگتر شدم اینطورم....اماااااااااااااا

دارم به گذشته فکر میکنم به اون روزهایی که منم مثل تو بچه بودم پر از هیاهو بدو بدو ..فضولی..اه

زود گذشت زود.......

چقدر از عروسک بازی به خود میبالیدم....

چقدر از دویدن دنبال توپ لذت میبردم...

چقدر از خوردن هله هوله شاد میشدم...

چقدر حس میکردم دنیا برای من است....

چقدر سفت مادرم را در اغوش میگرفتم...

چقدر از صبوریهایش لذت میبردم...

چقدر پدرم را میبوسیدم.....

چقدر با دوستانم دعوا میکردم و اندکی بعد اشتی......

چقدر...چقدر....و خیلی چقدر های دیگر....

اما حالا همه ی انها را درک میکنم که تو کنارم هستی فرزندم...تمام کودکی هایم گذشت اما انها را حالا در تو میبینم..

یک سال دیگر گذشت و من بزرگتر شدم شاید هم بگویم پیرتر....اما حالا درک میکنم مادرم موقع تولد من چقدر درد کشیده و چقدر خوشحال بوده....

اینها را همه تو من دادی دلبندم....در کنار تو احساس بچگی میکنم..

بی شک بهترین لحظه ی زندگیم در اغوش کشیدن تو بود برای نخستین بار...

بی شک بهترین لحظه ی زندگیم در اغوش مردی بودن است که عاشقانه دوستش دارم و او هم ارام در گوشم زمزمه میکند....گلم عاشقتم

خدایا شکر ..شکر...شکر....که مرا در میان این دو موجود دوست داشتنی قرار دادی...

من هم تمام وجودم برای شماست عزیزترین هایم...

دوستتان دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

آلما
23 اردیبهشت 92 16:08
نرگس جون تولدت مبارک عزیزم


مسیییییییییییی جیگررر
شاینا و مامانی
24 اردیبهشت 92 0:58
سلام نرگسییی تولدت مبارکککککککککککککککک ایشالا هزار ساله بشی عزیز دلمممم


قربونت دوست خوبم