دوست داشتن های ایلیا
سلام گل پسرم.....
عشق مامان...نفس مامان...جیگرم...نمیدونی از اینکه تو رو دارم چقدر خوشحالم..
اول بگم که حرف زدنت خیلی خوب شده..ماشالله دیگه راحت حرف میزنی...بعضی وقت ها هم یه چیزهایی میگی که اصلا میمونم که چطور این جواب به ذهنت رسید...
خیلی هم فضول شدی اگه حوصلت سر بره توی خونه به قول معروف از دیوار راست هم بالا میری...بعضی وقت ها همش باید بگم ایلیا نکن...ایلیا میشکنه...ایلیا بشین...
هر روز بیشتر به من وابسته میشی نمیدونم چیکارت کنم که یکم وقتت رو با بابات بگذرونی...دلم هم نمیاد هنوز کوچیکی بذارمت مهد و کودک...
عاشق پارک رفتنی..
دوست داری همش توی پارک بدوی...
وقتی پسر عمت مهدی میان اینجا دیگه از سرو صداتون نمیشه حرف زد
میاریشون توی اتاقت و کل اسباب بازیهات رو بهشون میدی...قربونت برم که اینقدر پسر اجتماعی هستی...
خدایا همیشه حافظ این پسر گل ما باش....چاکرتیم
پسرم همیشه بدون که مامانو بابا عاشقتن