گردش روز جمعه
پسرم یه روز جمعه مهمون دوست بابایی بودیم که زمین کشاورزی داره...رفتیم اونجا چقدر قشنگ و سرسبز بود...یه دختر هم داشتن که همش چند روز از شما کوچیکتر بود و شما حسابی با یلدا خانم دوست شده بودی و بازی میکردی..
اینجا هم نشسته بودین توی وانتی که برای برداشت اومده بود و کیف میکردین..
عاشقتمممممممممممممممم پسرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی