ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

پسر کاکل زری مامان

چکاب بینایی سنجی

سلامممممممممم....یه عالمه سلام به جگر مامان دیروز عصر برات نوبت گرفتم از دکتر برای معاینه ی چشمت.. چون از  سالگی باید چکاب بشی...وقتی رفتم اونجا یه عالمه بچه بود که بعضی هاشون عینکی بودن ..وای نمیدونی چقدر ترسیدم وقتی اونها رو دیدم همش تو دلم میگفتم نکنه یه دفعه بگه چشم پسر منم مشکل داره.. .خلاصه صدای تپش قلب خودم رو میشنیدم..    .شما هم مثل یه اقا نشسته بودی روی صندلی و منتظر بودی تا نوبتمون بشه..یه پسر کوچیکی که اومده بود همش فضولی میکرد ..میرفت توی پنجره ..تو هم همش به من میگفتی وای مامان ببین اون پسره چیکار میکنه و یه کلی تعجب کرده بودی.. .قربونت برم پسر با ادبم خلاصه شماره ی ما 7 بود....خواندن شماره ها شروع...
13 دی 1391

گردش روز جمعه(8/10/91)

سلام گل پسری... دیروز با اهل خانواده همگی مثل هر جمعه رفتیم گردش...رفته بودیم باغ دوست عمو..اونجا هم باب دل تو بود..چون هر نوع حیوون اهلی میخواستی گیر میومد ..تو هم که عشق حیوونایی افتاده بودی دنبال مرغ و خروس ها و میگفتی باید برن توی خونشون...منم اینطوری ..که ایلیا بیا اینور کثیفه...ایلیا نیوفتی تو اب..ایلیا نوکت نزنن...اما مگهخ حرف گوش میدادی     اینم ایلیا که عشق تراکتوره( نمیدونم کیمون این چیزها رو داشته که شما اینقدر به این چیزها علاقه داری)   ...
9 دی 1391

سومین یلدای ایلیا جان(1391)

سلام گل پسری:....خدا رو شکر امسال هم همهمون دور هم برای یلدا جمع بودیم و تو پسر نازم شیرینتر از هندونمون بودی...شکررررررررررررررر امسال قرار بود همه خونهی مامان جون جمع شن یعنی خودمون و خاله مریم اینا و البته خاله های من...منو خاله مریم قرار گذاشتیم هر کدوممون یه چیزی درست کنه..   من دو نو ع ژله درست کردم یکی بصورت هندونه و یکی هم رنگین کمان....خاله مریم هم رولت خامه ای و چیز کیک انار درست کرد...خلاصه رفتیم خونه ی مامان جون...دستش درد نکنه برامون قرمه سبزی هم درست کرده بود بعد شام شروع کردیم به خوردن ...وای که چقدر خوردیم اما خاله های من نیومدن قرار شد بریم خونه ی خاله بزرگم...ما هم هر چی از خوراکی هامون مونده بود بردیم با...
2 دی 1391

چکاب بهداشت برای 3 سالگی

امروز با دوستم و پسرش که همسن شماست رفتیم بهداشت برای چکاب 3 سالگی شما: خدا رو شکر همه چی خوب بود وزن: 16 قد:100 سانتیمتر ماشالللللللللللللللللله دندان پزشک هم بردمت و خدا رو شکر همه ی دندونات سالم بود..فقط هنوز برای چشمات چکاب نبردمت که اونم منتظر متخصص هستم تا بیاد خدایا همیشه حافظ پسرمون باش ...
26 آذر 1391

کارهای ایلیا 2

گل پسری سلام... جونم برات بگه از کارهای جدیدت: دیگه پسرم اقا شده 3 سالش شده..شیطون تر شده..فعال تر شده..مستقل تر شده..و...................... خدا رو شکر دیگه غذا خوردنت خوب شده مثل بچه گی هات نیستی که با دردسر غذا میخوردی..درزم خودت هم غذا میخوردی مگه بعضی وقت ها که بخوای خودت رو لوس کنی..اخه جدیدا خودت رو نینی میگیری و همش کارهای نینی ها رو میکنی مثلا صدات رو عوض میکنی یا مثل دیروز که پستونکت رو پیدا کرده بودی و گذاشته بودی دهنت و خوابیده بودی..قربونتتتتتتتتتت برم عسلم از حرف زدنت که نگو مگه حریفت میشم..ماشالله همش یه جواب اماده تو جیبت داری..اینقدر جوابم رو میدی که من میگم باشه تو درست میگی عاشق سیدی هات هستی خودت هم میر...
26 آذر 1391

تولد..تولد...تولد 3 سالگی ایلیا جان

هوراااااااااااااااااا...هورااااااااااااااااااا...پسرم 3 ساله شد....هورااااااااااااااااا   تولد تولد تولدت مبارککککککککککککککک....هزار ساله بشی گل پسرمممممم قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای ما بمان و بدان که عاشقانه دوستت داریم....   حالا که به این 3 سال فکر میکنم..میبینم شاید زود گذشته باشه اما واقعا روز های خیلی شیرینی داشتیم از روز اولی که به دنیا اومدی..درسته خیلی تا به دنیا اومدن تو درد کشیدم اما این بالاترین درد شیرین توی دنیاس...منو بابا عاشقانه دوستت داریم پسرم و امیدوارم وقتی بزرگ شدی خیلی خوب اینو درک کنی...پسرم زندگی پر از روزهای خوش است و ما ام...
22 آذر 1391

گل پسر مامان سرما خورده

سلام ..ببخشید دیر اومدم آخه مامانی سرما خوردی..خیلی بد جور اقای دکتر گفت سینت عفونت کرده نمیدونم چطوری اخه خیلی مواظبت بودم..اما خوب دیگه حتما از هوا که ویروس داره گرفتی... فدات بشم شب ها بینیت کیپ میشه نمیتونی نفس بکشی ..الهی مامان فدات بشه دردت تو قلبم ..خیلی غصه میخورم که اذیتی..شب ها همیشه تبت میره بالا منم خیلی میترسم واسه همین خوابم نمیبره...خدا کنه زودی خوب بشی عزیزممممممممم ...
18 آذر 1391