گردش روز جمعه
پسرم یه روز جمعه مهمون دوست بابایی بودیم که زمین کشاورزی داره...رفتیم اونجا چقدر قشنگ و سرسبز بود...یه دختر هم داشتن که همش چند روز از شما کوچیکتر بود و شما حسابی با یلدا خانم دوست شده بودی و بازی میکردی.. اینجا هم نشسته بودین توی وانتی که برای برداشت اومده بود و کیف میکردین.. عاشقتمممممممممممممممم پسرم ...
نویسنده :
مامان ایلیا
10:56